سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خوش رفتاری، دوستی را پایدار می کند . [امام علی علیه السلام]
شایدفردا
 
وقایع اتفاقیه در دانشگاه پیام نور شهرضا

قبل از اینکه بخواین مطلب رو بخونین به خاطر نحوه نگارشم وادبیاتم از همتون معذرت می خوام باور کنید چاره ای جز اینکه اینجوری بنویسم نداشتم

به نظر شما چرا ؟
به نظر شما چرا باید رئیس یه دانشگاه که یک محیط علمی و آکادمیکه، و باید مبتنی بر دیالکتیک باشه قدرت درک یک احوال پرسی ساده رو نداشته باشه مثلا اگه یه آقایی بایه خانم احوال پرسی کنه رئیس خودش وارد عمل می شه وان دونفر رو به جرم هم کلاسی بودن وسلام احوال پرسی به حراست معرفی می کنه.... آخه چرا؟؟؟؟؟؟؟؟
یادم هست در روزگاری نه چندان دور همین آقای رئیس وسط حیاط دانشگاه کارت دانشجویی یکی از خانوما رو گرفت و اونو به جرم اینکه یکم موهاش بیرون بوده وباعث تحریک دانشجوهای پسر بی ظرفیت دانشگاه شده بود رو به حراست فرستاد........ اصلا این ؟آقا انگار دانشگاه ارث باباشه و دانشجو هام نوکر پدرش که هر جور دوست داره با دانشجو رفتار می کنه.........

تازه این اول ماجراست این آقای رئیس تنفر عجیبی نسبت به بعضی از دانشجوها که تو تشکلای دانشجویی به غیر از .... فعالیت می کنند داره که یکی از اونا من بیچاره هستم .... که انگار دور از جون شما پدرشو کشتیم ....

آخه تحمل اینهمه حقارت تا کی یکی نیست بگه آقای رئیس که ادعات میشه دکترای عرفان داری آخه کجای سنت پیغمبر اینجوری بوده که حالا تو می خوای مثل اون رفتار کنی مگه نه اینکه پیغمبر وقتی دید اون پیرزنی که آشغال تو سرشون می ریختند دیگه آشغال نمی ریزه رفت سراغش بعدم عیادتش پس چرا شما که ادعاتون..................... با مسلمون شیعه ی علی برادر دینیتون اینجوری رفتار می کنین .....نکنه همه ی آموزه هاتون شعار تو خالیه آخه چرا ... آخه چرا اسم پیغمبرو علی رو یدک میکشین دیگه ..... آخه علی که به دختر مردم گفته که تو چون اندمت اینجوریه باعث تحریک جونا می شی که حالا یه مشت احمق در اصطلا تحصیلات عالیه دار ما میان به دختر دانشجوی ما اینجوری میگن................. آخه علی که ادعاتون می شه دارین سیره علوی رو دنبال می کنین کی یک ساعت از وقتی که باید صرف مردم می شد رو صرف نماز می کرد که حالا شماها به بهانه ی نماز اول وقت کارتون رو تعطیل میکنین و یه ساعت  با هم به هم چرت وپرت تحویل میدین این یه نامه است که من از سر ناچاری می نویسم یه روز با خودم عهد کردم که گوسفند نباشم که گاو نباشم که سگ صفت نباشم که به کسی بد نگم که بد کسی رو نخوام که تا می تونم به کشورم به فرهنگم به هم وطنم خدمت کنم اما اینو نمی دونستم که وقتی بخوام اینا نباشم اینا رو بهم می چسبونن یادم نبود که باید به اسم اسلام وعلی پاره کنم که پاره نشم که کشته نشم آخه این آقایون ما رو حیوانات درنده ای فرض کردن که تنها تمایزمون با حیون آرایش سرو صورتمون ولباس پوشیدنمونه به دید این آدما پسری که وارد دانشگاه میشه برا لاس زدن میاد ودختری هم که وارد دانشگاه می شه هدف اصلیش پیدا کردن جفت مناسبه نه کسب علم ودانش آخه یکی نیست به این در اصطلاح دکترای ما که از آکسفورد دکتراشونو گرفتن بگه تا کی می خواین مغزتون رو توی خشتکتون قایم کنین تا کی می خواین نوک بینی تون رو ببیننین آخه تا کی عقب موندگی تا کی برهنگی فرهنگی  من از همه کسایی که این مطلبو خوندن دوباره معذرت می خوام اونقدر بهم فشار اومد داخل این مدت که مجبور شدم اینجوری قلم بزنم ویک سری اتفاقاتی که داخل دانشگاه پیام نور شهرضا اتفاق افتاد رو بشکل کوتاه بنویسم............تازه این اول ماجراست.....


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سیدسجادحسینی 88/9/3:: 12:4 صبح     |     () نظر
درباره

شایدفردا


سیدسجادحسینی
باشد برای فردا شاید...
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
آرشیو یادداشت‌ها